♥️سه تفنگدار ♥️
سلااااااااااااام
خوبید؟
خوشید؟
سلامتید؟
پارت جدید قدمت شما عزیزان دل
کامنت و لایک فراموش نشه
♥️♥️♥️♥️♥️
رزیتا
لوکا: خب میخواستی صحبت کنی؟
رزیتا: دوست ندارم حاشیه بچینم پس میرم سر اصل مطلب
لوکا: منتظر نگاهم کرد
رزیتا: واقعا دوسم داری؟
حتی ثانیه ای نکشید که با قاطعیت جواب داد: اره خیلی زیاد
به چشماش نگاه کردم پر بود اط صداقت و احساس
با کمی تردید لب زدم: بهم فرصت بده بزار ...بزار در قلبمو رو بهت باز کنم
لوکا ی قدم جلو اومد و من ی قدم عقب رفتم باز هم اومد جلو و منم کارمو تکرار کردم یهو
خودشو بهم رسوند و منو تو بغلش گرفت و کنار گوشم لب زد : از این به بعد تو هر چقدر هم
خودتو عقب بکشی من بهت نزدیک میشم دیگه نیاز نیست کاری بکنی
قلبم تند میزد اینکار داشت از جاش کنده میشد نفس های داغش منو سست کرده بود از
طرف از خودم کفری بودم که اینقدر سستم از ی طرف از حرفی کن زد غرق لذت شد لبخندی
زدم و خودمو تو بغلش مچاله کردم
*********
آلیا
رو تخت دراز کشیدم و ب این چند روز فکر کردم لبخند از لبم محو نمیشد یا ابراز علاقه ی
نینو اوفتادم نیشم بیشتر باز شد
فلش بک به روزی که نینو ب آلیا گفت دوسش داره
وقتی نینو اون پیام رو خوند عصبانی بود همش با خودم میگفتم
آلیا نگران نباش اون دختر تویی ب خود میگفتم تویی اما وجدانم میگفت : آی احمق اون
همه دختر خوشگل چرا باید بباد سراق منه زشت ته باغ نشستم و گریه کردم که نینو از راه
رسید و بالا سرم ایستاد
گفت: فندق من چرا گریه میکنه ؟
با لفظی که برام استفاده کرد تو دلم کیلو قند آب شد
نینو : آلا گوش کن من دوست دارم خیلی خیلی زیاد
با حرفش بهت زده سرمو بالا اوردم و نگاهش کردم
نینو: آخ من فدایی اون چشمای بارونیت نریز حیف این مرواریدا نیست
پایان فلش بک
همه چیز خوب بود دوباره زل زدم به حلقه ی توی دستم چقدر خوب بود این حس شیرین
از زبان مرینت :
برای رزیتا و آلیا خوشحالم هردو دارن ب عشقشون میرسن
امروز نه رزیتا هست نه آلیا
رزیتا با لوکا هنوز شماله قراره شد۶ فردا بیان
آلیا هم با نینو رفتن بیرون تا شب نمیان
امروز دانشگاه داشتیم بعد از کلاس با استاد غیر قابل تحملم
کلافه کتاب هامو جمع کردم رفتم جلوی درد یهو یکی گفت: موهات عشقند تر شده
ایستادم و برگشتم سمت صدا فیلیکس بود یکی از هم کلاسی هام چشمکی زد و از جلوی
چشمای بهت زده ی من رد شد و رفت
لبخن عجیبی زدم و گیج سری تکون دادم و زیر لب حرفشو تکرار کردم : موهات قشنگ تر
شده اصلا مکه ب موهای من نگا کرده بود که الان متوجه تغیرش شد؟ اوه خدای من
پایان این پارت از این به بعد پارت ها بیشتر از زبان مرینت هست
قراره هیجان خیلی زیاد بشه
آیا مرینت و فیلیکس فقط در حد دوست باقی میمونن؟
منتظر ادامه باشید