زندگی

butterfly⛓️🔪 butterfly⛓️🔪 butterfly⛓️🔪 · 1400/10/26 21:46 · خواندن 1 دقیقه

بابت کوتاهی شرمندم 

شب بازم پارت میدم

تو سکوت بودم و داشتم فکر میکردم که فردا رو چجوری باید بگذرونم 

که یه لحظه متوجه شدم یکی داره صدام میکنه

-ماریا.ماریا.ماریا.ماریا

-چته؟

لوکا بود که به صورت وحشت ناکی داشت نگام میکرد

-ساعت چنده

-ساعت دیواری .ساعت گوشی.ساعت گوشی ببین چنده دیگه

درکمال حاضر جوابی پاسخ دادند

-ساعت از کار افتاده ساعت مچی ندارم گوشمم خاموشه 

گشتم دیدم الیا گوشی دستشه

-آلیا ساعت چنده

-گوشیم ساعتش عقبه

یه نگاهی به جمع چرخوندم که همه منتظر نگاهم میکردن 

-ادرین همش تقصیر توعه

-به من چه 

-چون اگه اون گوشیو نمینداختی بیرون الان بهتر بود 

 

 

 

 

بابت کوتاهی شرمنده شب بازم پارت میدم عوضش جبران میشه