عشق شکسته پارت 10
مردم میگن ما عجیب غریب ایم
اما ما فقط توی زندگی هامون
کلی رنج و بدبختی کشیدیم.
یه گروه داریم.
یه گروه داریم
که هر وقت به اینه نگاه میکنند
نوجوون های شکسته ای رو میبینند
همه ی کسایی که میشناسن مون فکر میکنند
ما هنوز هم همون بچه های 12 ساله ی شاد و بیخیال هستیم
اما کسی نمیدونه اون بچه ها سالهاس که مردن
قبلا با دنیا هیچ رازی نداشتیم.
اما الان کسی حتی خودمون
از درونمون خبر نداره.
شعر رو نمیتونستم کوتاه کنم پس یکی دیگه نوشتم. اگه تونستید رمز شعر رو پیدا کنید؟.....
/: کوامی من شکل یه گربه ی کوچیک شده با خال خال های یوزپلنگی هست و اسمش نیلوفر هست.
*فلش بک به زمانی که مرینت و آدرین تنهایی حرف زدند از زبون /*
=:بچه ها ما امروز یک شاگرد جدید داریم. خودت رو معرفی کن عزیزم.
/:سلام اسم من الناز هست و تازه وارد پاریس شدم من اهل قاره ی آسیا هستم.
یکی از بچه ها :چرا تو بدنت با بقیه عوض نشده؟
/:عزیزم من همین دو ساعت پیش وارد پاریس شدم.
=:الناز تو میتونی اونجا بشینی.
/:ممنون.( وقتایی هم که علامت نداره یعنی داره تو ذهنش حرف میزنه)
عوض شدن بدنا. منظورش چیه؟ احتمالا کار ابر شروری چیزی باشه. پوف! امیدوارم امیر رضا چیزیش نشده باشه
0: الناز جیزی شده؟
/:فک کنم باید برم دستشویی.(و بظاهر می دود)
آخیش! بزار دست صورتم رو بشورم.(و به خود میرسد) اون دیگه صدای چیه؟
&:ام مرینت من میدونم تو لیدی باگی مای لیدی من.
#(لپاش به سرخ ترین رنگ ممکن تبدیل میشود ولی خودش رو جمع میکند):منم میدونم تو کت نواری.
چی؟ مرینت لیدی باگ و آدرین کت نوار؟ البته در مورد آدرین منطقیه کت نوار باشه ولی مرینت .اه ولش کن! بهتره جوری برم سر کلاس که انگار نه انگار اتفاقی افتاده.
*پایان فلش بک*
|: خیلی خب همه چیز جفت و جوره
همه: دقیقا.
|: خب دیگه نخود نخود هرکه رود خانه ی خود.
*راوی *
همه برمیگردند سر کلاس هاشون و مدرسه تمام میشود.
/:سلام امیر رضا روز اول مدرسه چطور بود؟
|: خیلی عالی بود الناز فک کنم کم کم داره از اینجا خوشم میاد.
کم کم شخصیت های جدیدمون قراره جا بیفتنند. توی چند پارت بعدی با..............مواجه میشن و بعدش به یک.............میرن.