تکپارتی ادرینتی
سیلام سیلام
چطولین؟
*استارت*
مرینت
دیروز ، روز ازدواج من و ادرین بود
موقعیت : مرینت تو اشپز خونه درحال درست کردن شام
مرینت
داشتم شام درست میکردم همونی که ادرین دوست داره پاستا
همینجوری که درحال اشپزی بودم اهنگ دافی هم میخوندم
همینجوری تو اوج بودم که یکی از پشت بغلم کرد
ترسیدم قاشق از دستم افتاد تا خواستم برگردم لبای داغ یکی رو لبام قرار گرفت درسته شوهر کله زردم بود ادرین
خیلی عصبی بودم اومدم ازش جداشم که نزاشت و منو انداخت تو بغل خودش خیلیدتقلا کردم که ولم کنه اما یهو متوجه شدم دست یکی تو ش.ر* ت.مه
یهو خودمو هول دادم که کمر خورد به ماهیتابه ای که داغ داغ بود و اتیش گرفتم
ادرین تا به خودش اومد کمرم ذغال شد
وایی خیلی کمرم میسوخت اون لحظه کمرمو ول کردم و پریدم روادرین و تا اونجایی که تونستم زدمش که بوی یه چیزی اومد
بععله غذان ذغال شد
ادرین دوید اشپز خونه و زیر گاز رو خاموش کرد اومد پیش من بردم اتاق و پرتم کرد به پشت رو تخت و لباسمو دراورد که یهو بلند شدم
مرینت . چیکار میکنی ادرین کمرو سوزوندی بس نبود نهههههه دارن اتیش میگیرم بعد تو به فکر .......
ادرین . نه عشقم . میخوام به کمرت پماد سوختگی بزنم بخواب
مرینت. یهو یه نگاه به خودم کردم سینه های تپلم داشت خود نمایی میکرد که گونه هام سرخ شد
ادرین. برا من سرخ نشو فدات شم من شوهرتم حالا بخواب
مرینت. یه باشه ریزی گفتم ورخوابیدم اونم شروع کرد و اون پماد رو مالید به جای سوختگیم و گفت
ادرین. فعلا یه نیم تنه بپوش بیا پایین تا بریم یه سوتین دیگه برات بخرم
مرینت. نگاهی به سوتینم کردم که دیدم یه زرش سوخته
با کلی درد یه نیم تنه پوشیدم و رفتم پایین و کلی سرش به خاطر شام غر زدم
ادرین
بعد غر غر های مرینت زنگ زدم پیتزا و همبرگر با سیب زمینی سرخ شده سفارش دادم تا خیال مرینت راحت شه
بعد رفتم یه فیلم کمدی دانلود کردم تا اومدم بزارم زنگ در خورد انگار سفارش هارو اورده بودن
بعد تصفیه و گرفتن سفارش فیلم رو گذاشتم و شروع به دیدن شدیم
حدو در دوساعتی بود
همینطوری داشتیم میدیدم کع یهو جیغ مرینت رفت رو هوا
ادری. چیشده عشقم
مری. س....ووو.س..ک اون یه سوسکه
ادری. وقتی دیدم از سوسکه ترسیده پقی زدم زیر خنده و که عصبی یدونه رد تو گوشم و گفت
مری. بکشش دیگه
ادری. اخه چرا طفلی
مری. ادری بکشش جون من
ادری. جونت بی بلا عشقم چشم ولی یه شرطی داره
مری. چی ادری خدا ازت نگذره
ادری . باید اول منو ببوسی
مری. سریع لپشو بوسیدم و گفتم بیا
ادری . نه اونجا نه
مری. ادرین لبخند مرموزی زد و انگشت اشارشو گذاشت رو لبشو گفت
ادری. اینجا خوشگلم
مری. زود پریدم بغلش و لبمو گذاشتم رو لباش و با ولع بوسیدمش انگار نه انگار که الان شام خورده بودم و بعد ازش جدا شدم
مری. بیا اینم شرطط برو اون سوسک رو بکش
ادری. عه نیست پس ولش کن
مری. جیییییغ. بخدا اگه نکشیش میرم خونه بابام
ادری. باشه بابا باشه چشم الان میکشمش
مری. افرین
ادری. فقط ثیخوای برو تو اتاق که یه وقت نخورتت سوسکه
مری. ادرینننننننننن
ادری. باشع بابا غلط کردم
خب گایز تمام
چطور بود
بای بای