گذشته تلخ "چویا ناکاهارا"

𝑺𝑨𝑴𝑨 𝑺𝑨𝑴𝑨 𝑺𝑨𝑴𝑨 · 1403/05/28 19:48 · خواندن 7 دقیقه

ناظران پست لطفاً موقت کنید با مهسا هماهنگ کردم:)

لایت نول storm bringer, راز گذشته چویا ناکاهارا فاش شد:

داستان:

یک سال از پیوستن چویا  به مافیای بندر پس از پایان دادن به ” حادثه آرهاباکی ” با اوسامو دازایی می گذرد . همانطور که هدف او از سمت مدیریت اجرایی است ، شخصی به نام پل ورلین در حضور چویا ظاهر می شود و او را “برادر کوچک” خود می خواند! او اعلام می کند: “من هر کسی را که با قلب شما مداخله کند ، می کشم.” چویا برای خنثی کردن برنامه های خود ، با محقق تحقیق هوش مصنوعی اروپا ، آدام ، همکاری می کند . نشانه طوفانی که یک بار دیگر در انتظار بلعیدن یوکوهاما است ، دوباره دم می زند. ناکاهارا چویا دقیقاً چیست:

حقیقت گذشته که در تاریکی پوشیده شده است، اکنون آشکار خواهد شد!

شغل چویا شامل قاچاق گوهر بود.

که البته اول مسئولش دازای بود و اون باند رو راه انداخته بود.

از طرف دیگر ، چویا به یک انجمن جوانان تعلق داشت یا در میان اعضا به عنوان “انجمن پرچم ها” نیز خوانده می شد. این انجمن از آلباتروس (مسئول تدارکات) ، لیپمن (مسئول روابط عمومی و بازیگر به عنوان حرفه اصلی وی) ، پیانیست (مسئول جریان پول) ، پزشک و خونسرد (مرد ضرب دیده) تشکیل شده بود.

و جالبه بدونید همشون میمیرن یادتونه تو سینمایی چویا به آنگو گفت تقصیر تو بود که ۶ تا دوستای من مردن منظورش اینا بودن.


آدام، رباتی است که از هوش مصنوعی ساخته شده ، یکی از اعضای یوروپول است و آرزوی او ایجاد مکانیزمی ضد جرم است که از ماشین های خالص تشکیل شده است.
ولی این رباطه بامزه هست یکدفعه بار اول که چویا قبول میکنه به ماموریت اون کمک کنه این رباط انسان نما چویا رو مثل بچه ها بغل میگره میبره چویا بهش میگه چرا منو اینجوری گرفتی ؟ بهش میگه با توجه به اندازه بدن شما این روش آسون ترین راه برای حمل شماست
چویا هم مثل همیشه با عصبانیت میگه خفه شو من هنوز تو سن رشدم
تازه ورلین هم همینو بهش میگه، میگه سبک تر از اونی هستی که فکر میکردم باید بیشتر غذا بخوری…

پل ورلین عضوی از بخش ویژه اطلاعات در اروپا بود ، اما پس از خیانت به رمبو 9 سال پیش ، به یک ضارب تبدیل شد. وی به “پادشاه آدمکش” یا “پادشاه قاتل” معروف است.
دلیل اینکه ورلین  به دنبال چویا است این است که او نمی خواهد او راجع به ذات واقعی خود فریب بخورد. او به چویا حقیقت را میگوید که هر دو به طور مصنوعی خلق شده اند و به همین دلیل است که او او را “برادر کوچک” می نامد.

ورلین خالق خود را به قتل رساند و پس از آن ، رمبو وظیفه داشت نامی به او بدهد و به او آموزش دهد. مشخص شده است که ریمبو به زندان افتاده و نامی که او به بهترین دوست خود داده است نام قدیمی او بوده است.
تازه آخرش ورلین جون خودش رو هم به ریمبو مدیون میشه ریمبو اونقدر

ها که به نظر میرسید آدم بدی نبود اتفاقا خیلی آدم دلسوزی بود.

همانطور که چویا آراهاباکی  را حمل می کند ، ورلین  نیز گایور  ، یک اژدهای فرانسوی قرون وسطایی را حمل می کند.
جمله “رسوا کنندگان تاریکی،دیگر نیازی نیست مرا بیدار کنید” توسط خالق چویا کدگذاری شد تا از وی بخواهد اراده ای از آراهاباکی را نشان دهد. این دازایی است که نام “فساد” را به توانایی اختصاص می دهد.
این یعنی شکل اصلی فساد رو چویا تا قبل این ماجرا نمیتونست استفاده کنه بعد این دکتر خالق چویا ی کلون اونو بی هوش میکنه و یه سری آزمایشات شکنجه آور روش انجام میده که کد فعال سازی این نیرو رو همون جمله ای که چویا همیشه میگه میزاره.


جمله ای که ورلین برای فعال کردن توانایی خود استفاده می کند بخشی از شعر رمبو با عنوان “Les soeurs de charité” است.
رویداد Dragon Head پس از Storm Bringer اتفاق می افتد.

مادر چویا از فرزندان یک خانواده سامورایی و پدرش پزشک و نظامی سابق بودند.
به والدین چویا اطلاع داده شد که وی درگذشته است ، اما تا زمان چپتر 03 رمان وی همچنان در مرکز تحقیقات باقی مانده است.

چویای واقعی بعد از خالق در آغوش چویا (کلون، چویایی که ما میشناسیم) می میرد ، “N” مایع سیاه را که در خاطرات چویا به عنوان “یک فضای سیاه و آبی” توصیف شده بود ، از بین برد.



امیدوارم خوشتون اومده باشه😊

هر چند که بسی غم انگیز بود:)

خیلیاتون دنبال این گشته بودین پس لطفاً لایک و کامنت بزارید♡

سعی میکنم آتش بس رو زود بدم🙂