my love. part 5
سلام سلاو یکم تغییر دادم توی کاور و بابت به تاخیر شرمنده در گیر خونه تکونی بودم (می دونم یکم دیر شروع کردیم)
از زبان آدرین
که یهو لب هام رفت روی لب های مرینت و با وعل لب های همو خوردیم بعد که از هم جدا شدیم چند دقیقه همو نگاه کردیم و بعد مرینت نگهشو از من دزدید
مرینت. خب دیگه برم من
آدرین. اگه میخوای برسونمت
مرینت. بدم نمیاد
آدرین. پس بیا بریم
بعد سوار ماشین شدیم و مرینت رو رسوندم خونشون و رفتم خونه
آدرین. سلام
فیلیکس. سلام
فیلیکس. نیومدی شرکت
آدرین. رفته بودم هنرستان
فیلیکس. و اگه مامان و بابا بفهمن
آدرین. دیگه اون موقع من از شرکت استفاع میدم
بعد داشتم از پله ها میرفتم بالا توی اتاقم که فیلیکس گفت. مامان بابا فردا میان شرکت
آدرین. واقعا
فیلیکس. آره
بعد رفتم توی اتاقم لباسم رو عوض کردم و رفتم پایین جای فیلیکس
آدرین. خب به من چه
فیلیکس. راستش گفتن که بهت بگم باید کلویی رو استخدام کنی
آدرین. من حتی اگه دو روز به مرگم هم باشه این کارو نمی کنم
فیلیکس. مجبوری چون که تا اونجا باهاش کار نیکنی و احتملا ده روز دیگه باهاش ازدواج می کنی
آدرین. چی
فیلیکس. راستش چون دنبالت کردن که کجا میری و چیکار میکنی وقتی دیدن با مرینت ارتباط داری این کارو کردن
آدرین. و توهم مشکلی نداری
فیلیکس. نه راستش خوشحالم هستم
آدرین. اوف ول کن این حرفارو بیا بریم شام
از زبان فیلیکس
من خودم به مامان بابا گفتم که آدرین چیکار کرده و خودم برنامه ی کلویی و آدرین رو ریختم چون کسی حق نداره بجز من با مرینت رابطه ای داشته باشه، الانم فقط بک نقشه ی توپ میخوام تا اون مال من بشه (فوش برای فیلیکس آزاد است)
فردا صبح از زبان مرینت
داشتم میرفتم هنرستان که یکی منو بیهوش کرد و.....
از زبان فیلیکس
مرینت رو بیهوش کردم بردم ل، ختش کردم و ازش کلی عکس گرفتم باهاش کاری ندارم دیگه لباساش رو تنش کردم و بردمش خونمون بالا سرش وایستادم تا بیدار بشه
چهار ساعت بعد
مرینت بیدار شد
مرینت. ب با باهام چیکار داری
فیلیکس. هیچی فقط ازت خوشم میاد
مرینت. چه جالب ولی من دوستت ندارم
فیلیکس. برای بار آخر میگم باید دوستم داشته باشی
مرینت. اون وقت به چه دلیل
بعد عکس هارو نشونش دادم
مرینت. خیلی ببشعوری
فیلیکس. انتخاب خودته یا عکسات پخش میشه یا خودت میگی عاشقمی به خانوادت یا هم که عکسارو میبرم جای پدر مادرت و دیگه بازم مال من میشی
مرینت. باشه باشه قبول میگم دوستت دارم
فیلیکس. گزینه ی خوبی رو انتخاب کردی، راستی اون آدرین هم که یعنی عشقته قرار با کلویی ازدواج کنه
مرینت. .....
بعد مرینت رو بردم خونشون و گفتم اگه بفهمم کار اشتباهی کردی دیگه تموم
و رفتم خونه
فردا
از زبان مرینت
...
بله دیگه اینم از پایان دیگه داریم به جاهای حستس نزدیک میشیم و بگم که شرط جدید
ده لایک
پانزده کامنت
سر کشستم نکنین و این پست رو بترکونین چون کلا اگه سه نفر پنج کامنت رو بزارن تمومه
پس تا درودی دیگر بدرود