روز و شب عاشقی P2
سلام سلام :)❤️
چطورین ؟
واقعا ممنونم از حمایتاتون :)
امیدوارم همینجور حمایت کنید 🙃
خب حالا برید ادامه
از زبان آدرین
کیفمو برداشتم و از کلاس بیرون رفتم
وقتی از پله ها پایین میومدم ، صحنه ای رو دیدم که بدجور دلمو شکست ...
آخه چطور ؟ چطور عشقم میتونه بهترین دوستم رو بغل کنه ؟
با عصبانیت از پله ها پایین رفتم ، کم کم عصبانیتم به اشک و گریه تبدیل شد
داشتم از مدرسه خارج میشدم که ....
از زبان مرینت
÷ خیلی ممنونم که کمکم کردی مرینت
+ خواهش میکنم
یهو در کلاس باز شد ، آدرین بود
وای نه ! یه وقت راجب منو نینو اشتباه فکر نکنه !
آدرین با عصبانیت از پله ها پایین اومد
وقتی نزدیک بود از مدرسه خارج بشه ، یهو وایستاد ، سرشو برگردوند و با چشمای پر از اشکش به من نگاه کرد .
دستشو رو چشماش گرفت و دویید تا از مدرسه خارج بشه
تو همین لحظه من خیلی سریع از نینو جدا شدم و به سمت آدرین رفتم .
داشتم بهش نزدیک میشدم که یهو افتادم زمین !
آدرین وایستاد ، به سمت من دویید و دستش رو جلوی من نشون داد ( یعنی منظور آدرین این بود دستمو بگیر تا کمکت کنم )
دستم رو گذاشتم تو دستش ، بلندم کرد و با سرعت به خارج از مدرسه رفت
با سرعت به سمتش دوییدم و جلوش وایستادم
+ لطفا نرو ، تو اشتباه فهمیدی . بزار برات توضیح بدم ، لطفا !
آدرین با صدای پر از بغضش گفت : یه مَرد هیچ وقت گریه نمیکنه ، به جز موضوعی که خیلی براش مهم باشه . تو دلمو شکستی ، تو و نینو .... امیدوارم همیشه باهم خوشحال باشید
میخواست بره که جلوشو گرفتم
+ ببین آدرین ، واقعا یه سوء تفاهم شده ، بزار توضیح بدم
× ببخشید مرینت ، ولی لطفا بزار برم
+ با..... با .....با ش....ه
از جلوش کنار رفتم و فقط رفتنش رو دیدم ، کم کم از چشمام اشک اومد ، داشتم گریه میکردم .
سریع از مدرسه بیرون رفتم و دوییدم سمت....
از زبان آدرین
سریع دوییدم سمت .....
تموم
ببخشید حال نداشتم بیشتر بنویسم
برای پارت بعد ۱۰ لایک و ۱۰ کامنت
بای