وبلاگ لیدی باگ

برو ادامه 

بلند شدم حداقل ۱ ساعت همینطوری بودم رفتم تا به آدرین هم بدم یه چیزی رو امضا کنه و هم بگم این مسخره بازی ها چیه رفتم تو 

مرینت  آقای آدرین اینا رو باید امضا کنید 

آدرین  بده من 

داشت امضا میکرد که دوست دخترش اومد تو بوسش کرد. دختره داشت وسایل کیفشو می آورد بیرون که اون کتابی که من برای آدرین  گرفته بودم رو داده بود به دختره همین طور از چشمم اشک اومد بیرون وقتی آدرین اونا رو امضا کرد از دستش کشیدم و به اتاقم رفتم اون داد زد مرینت ولی من محل نزاشتم  به طرف اتاقم رفت اون از شیشه نگاهم میکرد ولی من نگاه نمیکردم 

۴ ساعت بعد 

رفتم خونه از همون موقع با خودم کلنجار میرفتم آخه چرا باید ولم کنه دیگه انقدر عصبانی شدم که با همون لباس ها به خونه ی آدرین رفتم 

در رو باز کرد و من کیفم رو پرت کردم 

آدرین  مرینت داری چیکار میکنی ؟

مرینت  اون‌موقع ها چی  میگفتی دوست دارم ها 

از خود بی خود شدم و در کابینت رو باز کردم و دونه دونه لیوان هارو پرت میکردم به دیوار 

آدرین همینطور نگام میکرد 

مرینت  چرا به من گفتی دوست دارم ها ؟

میخواستم لیوان رو بزنم به آدرین که دستمو گرفت 

آدرین  مرینت آروم باش 

مرینت  آروم نمیشم ولم کن 

آدرین  گفتم آروم باش 

میخواستم برم که با دستاش دستم رو گرفت 

مرینت  میخوام برم 

آدرین  نرو بمون لطفا 

مرینت  نه باید برم 

آدرین  لطفا 

مرینت  باشه من روی همین مبل میخوابم تو هم برو روی تخت بخواب 

آدرین  باشه 

فردا صبح 

مرینت 

بلند شدم و به طرف آشپزخونه رفتم و در حال غذا درست کردن بودم که یه ظرف از دستم افتاد 

آدرین 

خواب بودم صدای شکستن به گوشم رسید سریع به طبقه پایین رفتم و دیدم مرینت یه لیوان رو شکسته و داره جمع میکنه اومدم بهش کمک کنم که جمع کنه دیدم 

آدرین  مرینت دستت داره خون میاد 

مرینت  چیز مهمی نیست 

آدرین  بیا با باند ببندمش 

مرینت  شما صبحونتون رو بخورید من هم به خونه میروم تا لباس عوض کنم 

آدرین  باشه 

مرینت 

رفتم به خونه و لباس پوشیدم و به شرکت رفتم 

در اتاق آدرین رو باز کردم تا برنامه هارو بگم که دیدم 

......................................

جای حساس قطع کردم هههههههههه

شرط بعد : چون پارت قبلی رو به سی تا رسید پس الان کمش میکنم یعنی میشه ۱۵ کامنت

لباس مرینت 

کفش مرینت 

بنظرتون اسم دوست دختر آدرین چی باشه ؟