love at First sight PART 11

Setayesh Setayesh Setayesh · 1402/08/05 14:58 · خواندن 2 دقیقه

سلام برو ادامه 

به خونه ی آدرین رفتم و برایش صبحانه حاضر کردم و احساس کردم ار پشت کسی بغلم کرده اون آدرین بود 

آدرین  صبح بخیر عشقم چقدر امروز خوشگل تر شدی 

مرینت  ممنون عزیزم یعنی الان واقعا من دوست دختر تو ام 

آدرین  بله 

مرینت  انگار دارم خواب میبینم ولی یه چیزی 

آدرین  چی ؟

مرینت  خواهرم از برادر تو خوشش میاد 

آدرین  واقعا؟ ولی فیلیکس دوست دختر داره

مرینت  نمیدونم چیکار کنم ؟اون روز بخاطر اینکه عاشقش برادرت شده بود دعوامون شد ولی خودمم عاشق برادر فیلیکس شدم 

آدرین  معلومه 

مرینت  خوب برو لباس بپوش و بعد بیا صبحانه بخور 

آدرین  میشه با هم بخوریم 

مرینت  آخه من خوردم 

آدرین  لطفا 

مرینت  باشه 

بعد از صبحانه خوردن 

مرینت  خیلی خوشتیپ شدی

آدرین ممنون 

مرینت  یک سوال تو قبلا خیلی سرد رفتار میکردی ولی الان 

آدرین  ولی تو منو تغییر دادی 

مرینت  اوه باشه بریم سوار ماشین شیم 

رفتن به شرکت 

سوار آسانسور شدیم 

مرینت  یعنی الان باید ۲۰ طبقه بریم بالا خیلی خسته کننده است 

آدرین   برای من نه 

یه بوس روی گونه ام زد

مرینت  تو دیوانه شدی بخدا 

آدرین نه خیلی هم عقلم سر جاشه 

رفتیم توی شرکت 

فیلیکس  به موقع اومدین می خوام یه حرفی بزنم 

آدرین  باشه بگو 

فیلیکس  امروز شب به یک مهمونی دعوت شدیم 

کارکنان  هوراااااااااااااااا 

فیلیکس  پس ساعت ۸ و نیم به مهمونی 

۴ ساعت بعد 

آدرین  خب بچه ها میتونید برید خونه تا آماده شید 

مرینت 

من و آماندا به خانه رفتیم و لباس پوشیدیم وبه مهمانی رفتیم 

آدرین 

به خانه رفتم و لباس پوشیدم و به مهمانی رفتم 

خیلی دوست داشتم مرینت رو ببینیم و 

.................................

لباس مرینت یکم کوچیک تر 

کفش مرینت 

لباس آماندا 

کفش آماندا 

شرط بعد ۳۰ تا کامنت