love at first sight PART 5
سلام بچه ها اینم از پارت جدید ممنون از کامنت ها پارت بعدی رو ساعت ۹ میدم
راستی من این پارت رو دادم حداقل باید ۱۵ تا کامنت بدید تا بعدی رو بدم ولا نیم ساعت دیر تر میدم
شاید باید برم و از آماندا معذرت خواهی کنم که یهو در باز شد فیلیکس آماندا رو بغل گرفته بود و آورده بود
مرینت آبجی ببخشد من اشتباه کردم
آماندا نه من اشتباه کردم نباید اون حرف هارو بهت میزدم
مرینت اصلا اشکالی نداره
فیلیکس تونستم دو تا آبجی را باهم آشتی بدم
فیلیکس
آماندا رو بردم اتاقش واقعا دختر خوب و مهربونی بود ولی نه من نباید عاشقش بشم چون خودم دوست دختر دارم (فرد جدید: لایلا)
آدرین
به مرینت نگاه کردم امروز خیلی ناراحت بود ولی این دختر چقدر خوشگله با موهای آسمانی و چشمان دریایی من رو غرق خودش کرد بود یک دفعه سرم رو چرخوندم دیدم نبود که یکی در زد مرینت بود
مرینت آقای آدرین این خوب شده ؟
آدرین عالی شده مرینت می خوام ازت سوالی بپرسم
مرینت بفرمایید
آدرین تو اممم ولش کن میتونی بری
مرینت چشم
مرینت
قبلا خیلی مغرور وخشن بود الان مهربون معلوم نیست
برم تا یکم قهوه بخورم پس رفتم به کافه طبقه پایین شرکت رفتم وکمی قهوه خوردم و شرکت رفتم
به اتاقم رفتم و پرونده هارو تمیز کردم
۳ ساعت بعد
بعد از کلی کار به خونه رفتم هنوز آماندا نیومده بود رفتم و روی تختم دراز کشیدم و به خواب فرو رفتم
فردا صبح
با صدای ساعت بیدار شدم ولی هنوز آماندا نیومده بود شاید زودتر رفته لباس دامن دار آبی و کفش آبی پوشیدم و صبحانه خوردم و به سمت خونه ی آدرین رفتم تا صبحانه درست کنم اون همیشه صبح ها به قایقرانی میره سریع صبحانه را درست کردم که دیدم آدرین توی این ۵ دقیقه من رو نگاه میکرد
مرینت صبح بخیر
آدرین صبح بخیر میدونستی رنگ آبی رو دوست دارم ؟
مرینت واقعا
....................
۱۵ کامنت