love at first sight PART 4
سلام برو ادامه
شرط بعد ۱۵ کامنت و ۱۰ لایک
آدرین
به اتاق مرینت رفتم و دیدم که داشت طراحی میکرد و چه طراحی قشنگی
مرینت آقای آدرین میتونم برم خونه
آدرین بله
مرینت ممنون
مرینت
وسایلم رو جمع کردم و به خونه رفتم آماندا زودتر اومده بود
مرینت سلام
آماندا سلام بیا کارت دارم
نشستم بغل آماندا
مرینت چی شده؟
آماندا من من
مرینت تو چی ؟
آماندا من عاشق شدم ؟
مرینت خوبه که حالا عاشق کی ؟
آماندا فیلیکس
مرینت چییییییییییی دختر عقلتو از دست دادی ؟ (داد )
آماندا آرههههههههه دادم به تو چه ؟
مرینت با خواهر بزرگ ترت درست حرف بزن بنظرت اون عاشقت میشه ؟
آماندا اگه بد حرف بزنم چی ؟
کنترلم از دست دادم و به آماندا سیلی زدم
وای من چیکار کردم
آماندا آره بزن
سریع به سمت در رفتم و در را باز کردم و به بیرون رفتم نمیدونستم کجا برم پس میرم شرکت
هیچ کس توی شرکت نبود پس روی مبل اتاقم نشستم و کمی چشمم را بستم که خوابم برد
فردا صبح
آدرین
بلند شدم دیدم هنوز مرینت نیومده که یکدفعه آماندا خواهر مرینت زنگ زد
آماندا سلام آقای آدرین
آدرین سلام چرا مرینت نیومده ؟
آماندا موضوع همینه ! ما ديروز باهم دعوامون شد و رفت دیگه نمیدونم کجاس ؟
آدرین باشه من میرم و از بچه های شرکت می پرسم
آماندا باشه
یعنی کجا رفته؟ بدون صبحونه یک کت و شلوار مشکی و کربات مشکی و کفش پوشیدم و سوار ماشین شدم و به آقای شاماک گفتم که تند به سمت شرکت بره
وقتی به شرکت رسیدم از بچه های شرکت پرسیدم ولی چیزی نمیدانستند
به اتاق مرینت رفتم و شاید چیزی پیدا میکردم که دیدم مثل یه گربه کوچولو روی مبل خوابیده بود
مرینت
با صدای یکی بیدار شدم که می گفت مرینت
مرینت آقای آدرین ساعت چنده ؟
آدرین صبح شده
مرینت چییییییییییی؟ من براتون صبحونه درست نکردم
آدرین اشکال نداره مهم اینکه پیدا شدی ! میتونی با همین لباس امروز رو کار کنی خواهرت نگرانت بود
مرینت اون بره نگرانه خودش ! باشه آقای آدرین من بیام اتاقتون تا برنامه را بدم
رفتم اتاق آدرین و برنامه را گفتم و به اتاقم رفتم و به فکر فرو رفتم
............................................................................................................................................
امیدوارم خوشتون بیاد
خداحافظ