وبلاگ لیدی باگ

بفرما

======================================

ادرین.چیییی!

تازه فهمیدم چی گفتم سرمو بلند کردم که با هم زدیم زیر خنده ادرین بلند شد و بچه را توی بغلم گذاشتم لباسمو دادم بالا و بهش با عشق شیر دادم ادرن روباره دراز شدیم و موهام که روی صورتم ریخته بود را پشت گوشم گذاشت

"""""""

صبح با صدای زنگ در آدرین سمت آیفون رفت و درو باز کردم

مرینت.کی بود؟

آدرین.کاگامی بود فکر کنم اومده دیدن آرین

سمت در رفتم راه رفتن برام سخت بود درد زیادی داشتم ولی خب باید می‌رفتم استقبال کاگامی 

کاگامی.سلام مرینت

مرینت.سلام دختر عموی بی معرفت

همو بغل کرده بودیم بلاخره با صدای آدرین به خودمون اومدیم

آدرین.باشه بیاید تو اقلا 

کاگامی با آدرین دست داد و کاگامی وسایلش را وسط خونه ول کرد و رفت سمت آرین

کاگامی.وای خدا ااااا چی نی نی خوشملی منم مامان بابام اینقدر جیگر بودم خوشگل میشدم حیف که خوابی وگر نه برت می‌داشتم و فرار میکردم 

مرینت.بیا بشین دختر میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود 

کاگامی.منم همینطور عزیزم چی خبرا مامان اینا خوبن

مرینت.خوبن اگه بفهمن اومده که منو خفه میکنن راستی با مامانت چکار کردی سر اون قضیه باهاش کنار اومدی؟

کاگامی.نه بابا نه ی ماه فقط تیکه میداخت منم خسته شدم دیگه وسایلم را جمع کردمو..س خونه نقلی اجاره کردم توی ی شهر دیکه اونجا کار میکنم و خرج خودمو میدم ولی حداقل بی منت زندگی میکنم دیگه هم کاری بابا پدر و مادرم ندارم زندگیم بعد اون اتفاق تغییر کرد مرینت میدونی من افسردگی گرفتم من از اون کاگامی سرحال تبدیل شدم به ی دختر افسرده درون‌گرا 

همه‌ی این حرفا را بغض میزد

مرینت.عزیزم ...حالا خودتو ناراحت نکن الان پیش مایی فعلا اون قضایا را از سرت دور کن 

بعد چشمکی زدم و گفتم

فعلا که اینجای پسر جذاب خوابیده بزار بیدار بشه ببینم بیدار میشه یا نه

بعد بای لبخند مرموزانه بلند شدم و بهش گفتم

مرینت.پاشو دختر پاشو وسایلت را بیار تو اتاق بالا پاشو

اتاق کاگامی را نشونش دادم و صدای گریه آرین را شنیدم 

مرینت.نامزدت گریه میکنه اگه قبولش گمی خطبه را بخونیم 

و ی خنده مرموزانه کردم کاگامی از تو ساک لباسش برس موشوو پرت کردم طرفتم جاخالی دادم و پایین رفتم

مرینت.جانم مامانی گریه نکن اومدم

به آرین شیر میدادم و قربوت صدقش می‌رفتم که کاگامی لباسش را عوض کرده بود و بای پاکت پایین اومد 

کاگامی اینم کادوی پسرت خدا نگاش کن آخه چه ناز نگاه میکنه 

مرینت.چرا زحمت کشیدی

همون موقع آدرین بت سه تا فنجان نسکافه برگشت.....

======================================

65کامنت