Green eyes, the color of devil S2 P1

‌       starboy ‌ starboy ‌ starboy · 1402/06/27 01:55 · خواندن 2 دقیقه

پارت اول فصل دومم

برین ادامه

از بالا به پاریس نگاه کردم ، نور های زرد و قرمز خیلی قشنگ بنظر میرسیدن، دستم رو روی دستش گذاشتم و سرمو سمتش برگردوندم
_مارینت، باید اینو ببینی
سرشو کمی خم کرد و با لبخند به پاریس از پشت پنجره هواپیما نگاه کرد
_ ارباب...
قبل اینکه حرف بزنه حرفشو قطع کردم
_ طبق قوانین فقط تو‌خونم ارباب صدام میکنی، بگو ادرین، این یه دستوره
_ ب.. باشه، ا...ادرین، من میرم دستشویی
کمربندشو باز کرد و از جاش بلند شد، سرمو خم کردم تا ببینم مشکلی براش پیش نیاد
بعد از اینکه دیدم‌ مشکلی پیش نیومده کتابی‌که رو پام بود رو برداشتم و شروع به خوندنش کردم
چند دقیقه بعد درحالی که دستش رو دور شکمش حلقه کرده بود اومد و نشست روی صندلی، چهرش گرفته بود و سرش پایین بود
_ مارینت؟ چی شده؟
_ ه.. هیچی
_ دلت درد میکنه؟ نکنه بخاطر غذای هواپی...
هنوز حرفمو کامل نکرده بودم که زد زیر گریه، شوکه شدم، صدای گریش اروم بود با این وجود کسی که تو ردیف کناری بود با تعجب به ما خیره شد.. همونطور که نشسته بود کمرمو سمتش خم کردم و دستمو دورش حلقه کردم
_ چیشده؟
درحالی که هق میزد جوابم رو داد:
_م..من
_ تو چی؟
_ د.. دلم درد میکنه.. م..
الان فهمیدم مشکلش چیه، بوسه ارومی به پیشونیش زدم و جلوی خودمو گرفتم که بهش نخندم،
_ چرا از اول نگفتی؟ اینکه چیزی نیست
با همون‌چشمای اشکیش زل زد به من، نگاهمو به دامنش دادم
_ کثیف شده؟
_ دامنم.. نشده..
از توی جیب کتم چندتا دستمال کاغذی بیرون اوردم
_ فعلا چیز دیگه ای ندارم.. میتونی با اینا جلوی کثیف شدن لباستو بگیری؟
_ م.. ممنونم
از جاش بلند شد، تا دستشویی دنبالش رفتم و پشت در منتظر موندم، بعد‌چند دقیقه بیرون اومد، کمرشو گرفتم و تا صندلی بردمش
_ دل دردت شدیده؟
_.. ا..اره
_ ببخشید.. داروهارو گذاشتم تو‌چمدون.. هواسم نبود نیاز میشن
_ چیزی نیست..
""""""""
_ اینجا بشین الان برمیگردم
وارد سوپر مارکتی که توی فرودگاه بود شدم. رو به زن فروشنده که داشت محصولات جدید رو تو قفسه ها میچید لب زدم:
_اا.. نوار بهداشتیا کجان؟
زن با لبخند به چند تا قفسه اشاره کرد: اونجان
یه سبد خرید برداشتم و سمت قفسه ها رفتم و روی چندتا برند رو خوندم و زمزمه کردم:
_ اینا سایز دارن؟
_ اومدی برای دوست دخترت بخری؟ سایزشو نپرسیدی؟
خانومی بود که کنارم بود و بنظر میومد قصد خرید داشته باشه انگار صدامو شنیده بود
_ نپرسیدم
_ اینارو ببین اگه برای شب میخواد اینا برای شبن
_ اها..
سایرشو نمیدونستم پس از هر مدل یکی رو برداشتم و تو سبد ریختم
سمت پیشخوان رفتم و بعد از حساب کردنشون پاکت رو به یه زن جلوی دستشویی زنونه دادم تا به مارینت بده
_ اینو بدین به یه خانم که داخله، اسمش مارینته، ممنونم.

 

۵۰ کامنت