معجزه ی عشق ♥️19p

✨𝙼𝚊𝚑𝚍𝚒𝚜✨ ✨𝙼𝚊𝚑𝚍𝚒𝚜✨ ✨𝙼𝚊𝚑𝚍𝚒𝚜✨ · 1402/05/18 13:38 · خواندن 2 دقیقه

برید ادامه ی مطلب ❤️‍🔥

 

 

 

 

پامو گذاشتم رو گاز و با سرعت بالا ماشینو روندم و بعد از یک ربع رسیدم خونه!
+)پیاده شو آلیا

آلیا پیاده شد. در خونه رو باز کردم و با آلیا وارد اتاقم شدم. چند دست لباس مجلسی از کمد بیرون آوردم

#)من شلوار چرم مشکی با نیم تنه ی مشکیتو می‌پوشم!
+)خودمم پیرهن مشکلی با یه کت چرم و شلوار جین زغالی گتر می‌پوشم!

منو آلیا لباسامون رو عوض کردیم و یه آرایش خفن کردیم که هرکسی مارو میدید نمی‌شناخت ! من لنز های طوسی گذاشتم و آلیا لنز قهوه ای گذاشت.
#)بریم؟
+)آره بریم!
سوار ماشین شدیم و بعد از ده دقیقه رسیدیم و وارد بار شدیم.
آدرین روی صندلی نشسته بود و داشت مشروب میخورد و حسابی مست کرده بود!
و یه پسر با کلاه کپ قرمز کنارش نشسته بود و انگار داشت به آدرین می‌گفت زیاد نخوره!
و همینطور اون دختر روبروی آدرین نشسته بود! همون لحظه اون پسر با کلاه کپ قرمز اومد پیش آلیا !
°)سلام من نینو ام و شما؟
#)من آلیام
°)تازه واردین؟
#)خب آره منو دوستم مرینت به دعوت یکی از دوستامون اومدیم

نینو روشو به من برگردوند و با دقت به چهره ی من خیره شد!
°)تو مرینت دوپن چنگی؟
+)خب آره ولی تو منو از کجا میشناسی؟

به سوالم جواب نداد! و داد زد: آدریننن آدرینن
آدرین اومد پیش نینو! زیاد مست نکرده بود.
-)چیه نین...
چشمش افتاد به من! سریع دستشو انداخت دور شونه ی من و منو برد یه جای خلوت تر!
از چهرش مشخص بود که عصبانیه!
-)تت.. تو اینجا چیکار میکنی مرینت!
+)این سوال من از توعه! تو و اون دختر غریبه اینجا باهم چیکار میکنید!!!
-)سو تفاهم شده! اون دختر اسمش کارولینه!و دختر خاله ی منه!!
+)چی؟ دختر خالت! مطمئنی داری حقیقت رو میگی!؟
-)قسم میخورم!

 

 

شرط پارت بعد:کامنت های بلند و طولانی حمایت کننده♥️