معجزه ی عشق ♥️17p
برید ادامه ی مطلب ❤️🔥
آدرین صورتشو ازم مخفی کرد.
+) آدرین! میتونی همه چیزو به من بگی.
آدرین غمگین به من نگاه کرد و بغض گلوش رو گرفته بود اما سعی میکرد گریه نکنه!
-)من تو گذشته اشتباه های زیادی کردم اگه بدونی من چیکار کردم هیچ وقت منو نمیبخشی و ترکم میکنی!!!!
+)چرا باید ترکت کنم وقتی از گذشتت شرمنده ای و آدم دیگه ای شدی! برام بگو آدرین . بگو تا بدونم.
-)خب... آره من قبلاً با یه دختر آشنا شدم و ما خیلی همو دوست داشتیم اما...
یه مکث کوتاه کرد و گفت: اما یکبار بهم خیانت کرد و با یک پسر دیگه رابطه برقرار کرد و من خیلی عصبانی شدم و باهاش بهم زدم
+) متاسفم. معلومه بهت خیلی سخت گذشته. میتونم بدونم اون دختر کی بود؟!
-)میشناسیش یکی از همکاراته.
+)اما کی؟؟؟
-)خانم راسی یا همون لایلا ، که الان فهمیده من تورو دوست دارم و داره تلاش میکنه به من نزدیک شه اما خب دیگه از چشم من افتاده و من دیگه دوستش ندارم!
+)بهش تجاوز شد؟
-)نمیدونم برام مهم نیست فقط میدونم با یکی دیگه رابطه داشت
+)اگه این اتفاق برای منم بیوفته تو منم ترک میکنی؟
سکوت کرد و حرفی نزد و اولین قطره ی اشک از چشماش سرازیر شد و گفت: نمیتونم تصورش رو بکنم.
+)ممنون که حقیقت رو بهم گفتی اگه چیز دیگه ای هم هست بهم بگو! من ناراحت نمیشم
آدرین سرشو به نشونه ی نه تکون داد!
پارت بعد شرط نداره کامنتای بلند بزارین زوتر میزارم 💖✔️