معجزه ی عشق ♥️13p
برو ادامه ی مطلب 🙌
شاید بگین چرا دیر پارت دادم! چون از پست قبلی حمایت نشد و میخواستم تنبیه شید!!! اگه از این پست حمایت نشه مجبورم اینو ادامه ندم و برم سر یه رمان دیگه!!!❌
_______________________________________________
قلبش تند می تبید! با اینکه یکجا نشسته بود و تحرک بدنی زیادی نداشت.
-)چیزی شده؟
+)نه نه!
-)چرا یه چیزی هست بگو
+)خب قلبت تند میزنم و نفس نفس میزنی
-)مهم نیست!
+) سلامتی تو ارزشمنده آدرین (دااااد)
با این حرف من با تعجب بهم نگاه کرد و گفت: دوستت دارم!
+)خیلی رو اعصابی!!!
یک هفته بعد
+)سلام مامان
~) سلام دخترم چخبر؟
+)مامان کلید رو میدی
~)کلید خودت کجاست؟!
+)تو خونه جامونده
~)چی!؟ پس این یک هفته کجا بودی!!!
برای این سوال مامان هیچ جوابی نداشتم.
+) بیخیال مامان کلیدو بده به من
~)اول بگو کجا موندی
+)خب رفتم هتل
~)تو پولت اونقدری نبود که بری هتل
+)مامانننن
~)زود بگو کجا بودی
+)خب رفتم خونه ی رییسم
~)میدونستم !
+)چیو؟
~)اون دوستت داره!!!
+)نه مامان سو تفاهم پیش اومده اون فقط بهم کمک کرد.
~)پسرم بیا بیرون
یهو دیدم آدرین داره از پشت یه ساختمون میاد پیش ما!!!!
شرط پارت بعد: ۳۰ کامنت ۲۰لایک❌