عشق حقیقی (PART2)
بریم ادامه شروع
رفتیم به جاش کافه و و دو تا میلکشیک خریدیم و خوردیم 🥛🍫☕🧋
و رفتیم برج ایفل و دیدم ادرین برام ۱۵دست لباس و۶ دست طلا خریده و
و من اون رو بوسیدم
و رفتیم خانه
و کمی فیلم دیدیم
و ادرین گفت فیلم 18+ 🔞 ببینیم
من گفتم نه نه نه شاید فردا 😥😥😕
ادرین گفت باشه
و دیدم ادرین گفت میای خودمون کنیم
گفتن نه نه من کوچیکم نمیشه من فقط ۱۸ سالمه😥😥
ادرین کمی ناراحت شد
گفت میای بریم بستنی بخوریم
گفتم اره به به 😋😋🍦🍦
و رفتیم ۲اسکوپی رو باهم خوردیم
و ادرین یه هو چشاش گرد شد گفتم چی شده ادرین ادرین گگفت هیچی هیچی 😥😓😓
و رفتیم خانه کمی دراز کشیدیم و بغل کردیم و من دستم بردم پشت گوش ادرین و ادرین برد پشت گوش من
وکلی بغل کردیم تا خوابیدیم
صبح شد دیدیم برای مدرسه دیر کردیم گفتم ادرین تو ساعت رو تغییر دادی چون تو گوشیم ساعت ۸ هست
ادرین گفت ام... ام... اره چون.. تو نری مدرسه و باهم.. باشیم😥😓
گفتم 😡😠 من میرم الان و تو هم میری
و اماده شدیم 🧥👔👚
دیدم الیا دم دره و داره میره تو گفتم الیااااا گفت سلام دختر خوبی گفتم ار🙃
گفت چیشده یه جوری شدی گفتم چون یه دوست پسر باحالی پیدا کردم و اینم از ادرین ادرین سلام کرد😅
گفت ای دختر چه دوست پسر چه سیک بکیداره 😅😉😉
گفتم عههه دقت نکرده بودم 🤤🤤
و رفتیم تو کلاس و ادرین پیشمن نشست گفتم ممیشه امروز الیا بشینههه🥺🥺
ادرین گفت 🤔 باشه برو بشین 😊😊
گفتم ممنون ددیدم الیا اومد زد به دستم گفت دختر همه چیز رو برام تعریف کننن
و من هم کردم و الیا گفت حتما امشب سکسی کن و فیلمه 18+ ببین با اون سیکس بک عالی میشه
کمی فکر کردم گفتم ارههه🤤🤤
و بعد از مدرسه..........
پایان پارت ۲
فکر کنم پارت بعد یا بعدی سکسی و منحرفی بشه😅😅
و اونا جدان پس میتونید ببینید
کیا میخوان منحرفی باشه؟
و کیا نه؟
پارت بعد
بعد 23 ❤و 20 💭💬