دنیای پیچیده عشق ❤️
دنیای پیچیده عشق ❤️
«پارت هفتم»
بفرمایید ادامه 😅👇🏻
آدرین :
وقتی اون حرف ها رو بهم زد ، حس می کنم واقعا خوردش کردم (این چقدر خنگه😐پس نه )
بعد رفت ، منم که اصلا حال و حوصله نداشتم رفتم خونه و بدون اینکه حالی از ناتالی یا پدرم بپرسم ، رفتم تو اتاقم ، چرا به دروغ توی اون برگه نوشتم چرا مرینت رو له کردم ، چرا چرا ؟؟؟
اگه اگه اگه اگه من راستش رو می نوشتم شاید شاید الان بهترین دوست برای مرینت بودم .
یهو پلگ گفت : واااای چقدر چس ناله می کنی؟الان مهم پنیر های منه کجان؟(پارازیت ، فقط فکر شیکمه 😑)
گفتم : چقدر فکر شکمی باید لیدی باگ رو ببینم ، پلگ پنچه ها بیرون 🐾
برای لیدی باگ پیغام گذاشتم که بیاد بالای برج ایفل و ببینمش ، یه گل رز زیبا هم براش گرفتم (مرشورت رو ببرن مری رو ناراحت کردی حالا افتادی دنبال یکی دیگه 😐)
مرینت :
هرکاری کردم نتونستم آدرین رو از ذهنم بیرون کنم (پس چرا زر میزنی 😶)
که یهو تیکی گفت : کت نوار برام پیغام گذاشته که برم بالای برج ایفل ( اینجا باید بگم کوامی ها ارتقا پیدا کردم و میتونن پیام ها رو دریافت کنن)
درسته حوصله نداشتم ولی رفت و دیدمش .
🐾سلام بانوی من (کوفت)
🐞سلام پیشی.
🐾چیشده بانوی من ، حالت بده ؟
🐞خب آره ، حوصله ندارم ، کارت رو بگو .
🐾این گل ، برای گل .
🐞ممنون پیشی ، ولی میدونم که منظورت چیه من و تو هیچوقت نمی تونیم باهم باشیم (اخیش این گفتی دلم خنک شد)
🐾آخه چرا بانوی من ؟
🐞چون که من یکی دیگه رو دوست دارم ❤️( وااای از ته دل خنک شدم 💃🏻)
🐾ولی ولی .....
🐞دیگه ولی نداره ، من و تو فقط همکاریم ، ممنون بابت گل ، خداحافظ پیشی .
🐾خداحافظ .
آدرین :
بعد از اینکه لیدی باگ رفت حال مرینت رو می فهمیدم ، فردا میرم و ازش عذر خواهی می کنم .
اره اره .......
روز بعد .......
یه دست گل برای مرینت گرفتم و رفتم تا ازش عذر خواهی کنم .
اونم داشت با الیا رو نیمکت صحبت میکرد ، الیا تا من رو دید رفت ، بعد رفتم پیش مرینت .
گفتم : مرینت من بخاطر حرف های دیروز متاسفم....
نذاشت کامل حرفم رو بزنم و گفت : نیازی به عذر خواهی نیس ، من زیاده روی کردم .
و بعد رفت ، واقعا خیلی ضربه خورده (نه پس ، این کلا اسکله😶)
اینم از این پارت ، امیدوارم خوشتون اومده باشه.
انتقاداتتون رو حتما بگید 👋🏻👋🏻❤️