آرزو بودن با تو🫧 f2 p3
اول از همه عذر میخوام اگه پارت قبل کم بود..
از زبان مرینت
(اینجا دارن مکالمه میکنن و رنگ قرمز نیت بنفش مری و آدرین هم سبز و مشکی ها یعنی مرینت داره تو دلش حرف میزنه منظرم رو میدونی که)
تو خفه.
اِع چرا اینجوری صحبت میکنی معدب باش.
اِع مرینت معدب باش دوباره حالت بد میشه.
شاید آدرین راس بگه ولی
آها مرینت جواب منو ندادی.
آدرین اینقدر گیرنده بعدن بهت میگم.
اوع میبینم در ماه عسل دعوا اوه مرینت نگاه من تو دلت میاد منو بکشی
بله که دلم میاد ولی جواب منو ندادی واقعا رون میشه
مرینت میدونی خب وقتی گوشیم رو نگاه کردم دیدم تو نیویورکی خب چرا روم نشه خوبم میشه و از اینجا نمیرم
(داد زد)بسه دیگه....... مرینت از اتاق برو بیرون.
ولی..........
ولی نداره برو
از اتاق رفتم بیرون و.........
#از زبان آدرین#(خیلی دارم رنگی رنگی میکنم)
مرینت از اتاق رفت بیرون و من نباید اینجوری باهاش حرف میزدم
جواب بده با مرینت چیکار کردی
اونجوری که فکر میکنی نیست من به الکس یک چیزی خب گفتم
خب بگو دیگه
خب ربطی به مرینت یا تو نداره خب به الکس گفتم که...
نمی خوای بگی
نه نه میگم داخل مدرسه رو صندلی به الکس گفتم که میخوام با مرینت بریم آلمان پیش دَدی و مامی مری که درباره ازدواج صحبت کنیم و مرینت اینقدر عصبی شد که میخواست جلو مدیر مدرسه منو تیکه تیکم کنه
اینکه خیلی به مرینت ربط داره. ولی بدون اینکه الان خود مرینت ازدواج کرده و دیگه به تو نیازی نیست پس برو خونه و دیگه نمیزارم تو مرینت رو ببینی.........
ولی... آممممممممم
اِع چرا بِر بِر منو نگاه میکنی نشنیدی شی گفتم برو دیگه
(از زبان مرینت)
دیدم نیت ناراحت از اتاق اومد بیرون و اصن برام مهم نبود نمیخوام سر به تنش باشه.
چی شد
هیچی دو کلمه باش صحبت کردم رفت و دیگه پشت سرش هم نگاه نمیکنه.
آخِیش خیلی ممنون
پریدم بغلش و خب اونم بغلم کرد ولی خیلی محکم و از بغلش بیرون اومدم و...........
خیلی ممنون
من کاری نکردم...............خب بریم پاساژ یکم خرید.
چرا که نه بریم
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم چند دقیقه گذشت و آدرین گفت:دیگه نمیزارم.......................................
🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭
ببخشید اگه کم بود