رد پای عشق (پارت5)
سلاممم بچه ها من برگشتم بعد یه هفته یه گرفتاری یایی داشتم متاسفم که دیر شد عزیزا ❤بچه هاپارت پنجه اگه لایک بیشتر از 30 و کامنتا بیشتر از 20 باشه فصل 2 هم داره اگه کمتر باشه 3 پارت دیگه بیشتر نمی زارم ❤دوستون دارم میراکلسیا💋
من آماده شدم و چمدونمو بستم و رفتم مدرسه اونجا همه بچه ها جلو وایمستادن و مهموناشون عقبشون همه سوار مینی بوس شدیمبه جز کلویی با خودم گفتم حتما نمیاد و کلی خداراشکر کردم ولی بعد شنیدم اون با هواپیمای شخصی رفته منو آدرین کنار هم نشسته بودیم پشت صندلیامون رز و جولیکا بودن و جلومون نینو و الیا تا فرودگاه نیم ساعت بیشتر راه نبود تو هواپیما هم منو آدرین کنار همبودیم رسیدیم به اون جزیره اونجا اول ما رو بردن به اتاقامون تا استراحت کنیم از شانس بد منو جک (دوست آدرینا) توی یه اتاق افتادیم آدرین و آدرینا هم توی یه اتاق، آدرینا بلافاصله به آدرین گفت
آدرینا-منو و تو باید جامونو عوض کنیم جک باید پیش من باشه
آدرین-منم میخوام با مرینت باشم
آدرینا-فکر کنم قدرتشو داشته باشیم
آدرین-چی؟
آدرینا-فقط کافیه بگی پسر گابریلی و مرینت مهمونته اینو به مسئول اتاقا بگی قبول میکنه
آدرین-خیلی خوب
15دقیقه بعد
آدرین و آدرینا وارد اتاق منو جک میشن بعدم تا مسئول اتاقا میره ما تنها میشیم 4 نفره باهم آدرینا یهو میپره بغل جک
جک-عزیزم بریم
مرینت-بمونین باهم حرف بزنیم کیف میده آدرین-مرینت تو منو بغل نمی کنی منم محکم آدرینو بغل کردم و صوتشو بوسیدم اونم لبمو گرفت
💎بچه ها الان تو سفر قراره اتفاقای جالبی بیفته پس از دستش ندید💙