عشقی که در نگاه اول پدیدار شد پارت ۱
سلام خوبین خوشین من نويسنده جدید هستم اسمم تانیا هست و اين اولين رمان منه
از زبون مرینت
سلام من مریتنم و امروز اولین روز رفتنم به دبیرستان هست . با آلیا ( اولین و بهترین دوستم ) تو راه دبیرستان بودیم که یهو یه پسره ی خوشتیپ و خوش قواره از جلوی چشمم رد شد . چشمام کامل روی اون پسره بود که یهو آلیا صدام زد و چشمم و ازش برداشتم . و بعد منو آلیا هم با هم وارد کلاس شدیم
اسم معلممون خانم کلارا جکسون بود . بعد از آشنایی با دانش آموزا خانم جاها را مشخص کردند وایی خیلی استرس دارم اگه گفتین من کنار کی نشستم .....
خب پارت ۱ تموم شد ببخشید کم بود حالا برای آشنایی کم گذاشتم .