سلاح 18 (پایان فصل اول)

ary chan ary chan ary chan · 1402/01/23 13:12 · خواندن 4 دقیقه

اینم پارت آخر))

 

 

 

 

 

 

از زبان نویسنده: 

 

آدرین بالاخره ازاد شده بود.از دست گابریل و زیردستاش..ازاد شده بود. حس عجیبی داشت.مثل موقعی که از خونه ی کشتار میزد بیرون.اون موقع هم حس عجیبی داشت. 

 

*فلش بک* 

 

آدرین با دستای خونی رو زمین نشسته بود.گابریل اومده بود اونجا و ببینه وضعیت چطوره..و دیده بود از تمام کسانی که تو خونه ی کشتار بودن فقط آدرین زنده مونده بود.همیشه برای ساخت بهترین زهر چندین حشره ی زهردار رو مینداختن تو یه جعبه و در جعبه رو میبستن و چند روز میذاشتن جعبه همونجوری بمونه. بعد چند روز که در جعبه رو برمیداشتن فقط یه حشره زنده مونده بود. اون حشره کشنده ترین زهر رو داشت.این قضیه راجب آدرین هم صدق میکرد.آدرین کسی بود که بین تمام قاتلان کشنده ترین زهر رو داشت.(چند باری تو انیمه ها دیده بودم که اینو میگن دلم میخواست تو داستانامم بهش اشاره کنم)

 

*زمان حال* 

 

آدرین نمیدونست اون چه حسیه که داره..قلبش پر پر میزد.دلش میخواست لبخند بزنه.اما نه از اون لبخندای پر از شهوت.از اون لبخندای شیرین..آدرین نمیدونست که اسم این حس -خوشحالی- عه.آدرین تنها حسای غرور،حسادت،خشم و شهوت رو میشناخت.آدرین دستشو رو قلبش گذاشت و کمی فشار داد.بغض سنگینی تو گلوش بود.نه میتونست قورتش بده نه میتونست اونو بده بیرون.(بغضش بغض خوشحالیه)

آدرین از حالت کت نوار خارج شد.مرینت و رافائلا اروم رفتن سمتش. 

مرینت:آدرین.. 

آدرین برگشت سمت مرینت.

مرینت..اون تنها کسی بود که میتونست ارومش کنه.آدرین رفت سمت مرینت و سرشو تو سینه اش فرو کرد.(فکر کنین مری از آدری قد بلند تره)

و برای اولین بار بعد حدود ۱۵ سال..گریه کرد.مرینت اروم آدرینو بغل کرد و شروع کرد به نوازشش. 

مرینت:اروم باش آدرین..تموم شد..دیگه ازاد شدی.. 

رافائلا انقدری خوشحال بود که قر تو کمرش فراوون بود ولی نمیدونست کجا خالیش کنه.(🙂🤣) 

رافائلا:[جیغ خوشحالی]بالاخره تموم شددددددددد

و به سمت اسمان پرواز کرد. 

رافائلا:[همچنان جیغ خوشحالی]یوهوووووووووووووووو (آر اف:عمیقا حسای رافائلا رو خیلی درک میکنم) 

روبی:[خنده خسته]همیشه اینقد پرانرژی ای رافائلا 

امی:صبر کنین..اون چلمغوز کجاست؟ 

انا با زمردهای تو دستاش اومد. 

انا:فرار...کرد 

نینو:همیشه همینه. هروقت ببینه شکست خورده فوری در میره. 

اسکروج:مردک پست.. 

لوکا:اخ..سرم..چیشد.. (هیچی عزیزم بگیر بکپ😐)

کلویی:بهوش اومدین پرنس؟ 

لوکا:اره.چیشد؟؟ 

امی:تموم شد.ما بردیم 

لوکا:ایول. 

لوکا بلند شد و اولین چیزی که دید آدرین و مرینت بودن.لبخند محوی زد.رفت سمتشون و جفتشون رو بغل کرد.لوکا و مرینت اون لحظه به خودشون قول دادن که هرچی بشه آدرینو دوباره از دست نمیدن.

(لوکا از اون دوتا قد بلند تره) 

رافائلا از اونا دور شد و رفت تو اسمون. 

رافائلا:[رو به ریدرا]

(دیدین تو کارتونا شخصیتا سرشون رو سمت دوربین برمیگردونن و به بیننده‌ ها یچیزایی رو میگن؟اینم الان همینه)

خب ریدر ها...آدرین به خواهر برادرش رسید و بعد رفتن به خوبی و خوشی زندگی کردن.اعضای تیم آدرین بخاطر اینکه تو ماموریت کمک کرده بودن بخشیده شدن و وارد دربار شدن.امی و کلویی و آلیا مقامشون از شوالیه به شوالیه ارشد تغییر کرد.آدرینم رفت به سرزمین تاریکی و پدر و مادرش رو بعد بیست سال دید..گابریلم که دیدین فرار کرد رفت گم و گور شد.هیچکس نفهمید کجا رفت.منو کلارا ام نشستیم تماشاشون کردیم پفیلا خوردیم..فعلا خداحافظ!! 

 

*پایان فصل ۱*

خب من منبع رو میگم.

منبع : وب سونیا دارک استار(بزنید گوگل میاره .. سونامی ورلد)

نویسنده: RF(تو بخش نویسنده ها هست*)

موضوع:سونیک (اگه سونیک بشناسید میدونید چیه)

بازیگران:

آدرین آگراست ~ سونیک د هچهاگ 

مرینت دوپنچنگ ~ سیلور د هندرسون

لوکا کوفین ~ شدو د هچهاگ 

کلویی بورژوا ~ رژ د بت

آلیا سزار ~ بیلز د کت

نینو لحیف ~ مایلز تیلز پراور

گابریل آگراست ~ رباتنیک

لایلا راسی ~ مفلیس د دارک (ولی جدا مفلیس از لایلا بهتره:/)

ایزابل*oc* ~ سونیک ای اکس ای

رافی و کلارا کاراکترای نویسندن*

امی و روبی تو داستان اصلیم هستن و اینجا فقط انسانن*

کت نوار ~دارک سونیک

تیکی ~ساید سونیک

 

خب تموم شد.

اگه میخواید پلگو ببینید باید بگید فصل ۲ رو بذارم یا نه:-:

در فصل جدید مشخص میشه آدرین/سونیک قاتل قاتلاست:-:

کامنت و لایک کنید:-: