رمان جابه جایی پارت ۲۲
بگم که اصلا و ابدا قصد ندارم ادامه بدم اگه بخواد مثل سابق پیش بره
چرا به زور ۱۳ تا کامنت در میاد در حالت عادی ولی وقتی گفتم دیگه ادامه نمیدم ۳۶ تا کامنت شد؟
چرا کسایی دارن کامنت میدن و از رمانم تعریف میکنن که طی ۲۲ پارت اصلااا حتی یه لایک یا کامنت هم ندادن ؟
البته فعلا فقط نقد هارو جواب دادم
، بقیه ی حرفام رو بعد از رمان میزارم ، بزنید رو ادامه ی مطالب
اریکسون انگشتان دستش را دور دست مرینت حلقه کرد و مرینت را به سمت خود کشاند، مرینت روی پاهایش افتاد و به او تکیه کرد
لبخند شیطنت آمیزی بر صورت اریکسون نقش بست
دستش را طوری به سمت میز پیانو برد که انگار میخواهد پیانو بزند ، اما مرینت خوب میدانست ، شیطنت او از چیست
او در واقع مرینت را به نوعی در آغوش کشیده بود
گونه های مرینت سرخ شدند ، سرش را روی شانه های اریکسون گذاشت و نفسش با گردن اریکسون برخورد کرد
پس زمینه سیاه و سفید
ایدامه
چالش بهترینرمانیکهخوندیچیبوده:)
سلام به همگی
خب اومدم با یه چالش دیگه چلش بهترین رمانی که خوندی چی بوده .
نویسنده ها هم اگه میشه شرکت کنن
بره ی ناقلای من پارت 30
سلام بره ی ناقلاهای من
خب باز به شرط نرسوندید اما من پارت رو دادم و اینکه الان عید و که سخت نمیگیرم و اگه مدارس باز بشه من دیگه نمیتونم زود زود پارت بدم و برای همین هم چندتا پارت قبلی رو باید به شرط برسونید .
اگه بلک پینک و بی تی اس...
چه باحال شدهههه
به جان مادرم، خدا، عشقم، رفیقم، پدرم قسم میخورم که این پستو لایک کنم
حالا مجبوری
پس لایک کن!